per
دانشگاه تبریز
پژوهش های علوم دامی (دانش کشاورزی)
2008-5125
2676-5705
2018-02-20
27
4
1
10
7268
Research Paper
بررسی تغییرات غلظت هورمون ملاتونین تحت اثر سن و فصل در نریان عرب
Evaluation of changes in the concentration of melatonin hormone under the influence of age and season in the Arab Stallion
خلیل میرزاده
kh_mirzadeh@yahoo.com
1
عارف مداحی
yavarmaddahi@yahoo.com
2
مرتضی ممویی
3
حسین نجفزادهورزی
4
گروه علوم دامی دانشگاه کشاورزی و منابع طبیعی رامین خوزستان
گروه علوم دامی دانشگاه کشاورزی و منابع طبیعی رامین خوزستان
گروه علوم دامی دانشگاه کشاورزی و منابع طبیعی رامین خوزستان
گروه علوم دامی دانشگاه کشاورزی و منابع طبیعی رامین خوزستان
زمینهمطالعاتی: هورمون ملاتونین به عنوان هورمون فتوپریودیک نقش بسزایی در فعالیت تولیدمثلی حیوانات مزرعهای، از جمله نریان دارد. هدف: این آزمایش به منظور بررسی تغییرات غلظت هورمون ملاتونین در سه رده سنی 2 تا 6، 6 تا 10 و 10 تا 14 سال، تحت فتوپریود طبیعی در منطقه دزفول بود. روشکار: خونگیری از ورید وداج 33 رأس نریان اصیل عرب، در فصول تابستان (تیرماه) و زمستان (دیماه) سال 1391 انجام شد. غلظت هورمون ملاتونین با دستگاه HPLC اندازهگیری شد. مقایسه فراسنجه مذکور بین فصول تابستان و زمستان توسط آزمون T و تفاوت آنها در دو فصل، در سه رده سنی با تجزیه واریانس (ANOVA) یکطرفه و آزمون چند دامنهای دانکن با استفاده از برنامه نرم افزار SPSS مورد آنالیز قرار گرفت. نتایج: میانگین غلظت ملاتونین سرم خون بین فصول تابستان و زمستان دارای تفاوت آماری معنیداری نمیباشد (05/0P>). در هر دو فصل میانگین غلظت ملاتونین در نریانهای 2 تا 6 ساله به صورت معنیداری بیشتر از 6 تا 10 و 10 تا 14 سالهها بود (05/0P<). نتیجهگیری نهایی: نتایج نشان داد که در نریان عرب، فصل تأثیری بر غلظت ملاتونین سرم خون ندارد ولی با افزایش سن غلظت ملاتونین کاهش مییابد.
https://animalscience.tabrizu.ac.ir/article_7268_b91b3f85ff3e5da0fefb06bd1051ffae.pdf
سن
فصل
ملاتونین
نریان عرب
per
دانشگاه تبریز
پژوهش های علوم دامی (دانش کشاورزی)
2008-5125
2676-5705
2018-02-20
27
4
11
21
7269
Research Paper
تاثیر کاهش کلسیم و فسفر جیره غذایی بههمراه ویتامین D3و یا عصاره رازیانه بر عملکرد تولید مثلی مرغ مادرگوشتی پس از تولکبری
Effect of dietary calcium and phosphorus decrement with vitamin D3 or fennel extract on hatchability, chick quality and embryonic mortality in post molted broiler breeder
محمد کاظمی فرد
mo.kazemifard@gmail.com
1
حسن کرمانشاهی
kermansh@um.ac.ir
2
منصور رضایی
mrezaie2000@yahoo.com
3
ابوالقاسم گلیان
golian-a@um.ac.ir
4
گروه علومدامی دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی ساری
گروه علومدامی دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی ساری
گروه علومدامی دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی ساری
گروه علومدامی دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی ساری
زمینه مطالعاتی و هدف: این آزمایش بهمنظور بررسی اثرات سطوح مختلف کلسیم، فسفر بههمراه عصاره رازیانه و ویتامین D3 بر قابلیت جوجهدرآوری و خصوصیات کیفی جوجههای گله مادرگوشتی سویه تجاری راس 308 از سن 96 تا 102 هفتگی انجام شد. روش کار: آزمایش بهصورت طرح کاملا تصادفی شامل7 تیمار با 4 تکرار و 11 قطعه پرنده در هر واحد آزمایشی (10 مرغ و یک خروس) انجام شد. تیمارهای آزمایشی عبارت است از: 1-جیره غذایی متعادل (شاهد)، 2 و 3- جیره غذایی فاقد ویتامین D3 با 10 و 20 درصد کاهش در کلسیم و فسفر، 4 و 5- بهترتیب تیمار 2 و 3 بههمراه 20 در صد افزایش در ویتامینD3 ، 6 و7- بهترتیب تیمار 2 و 3 بههمراه 50 میلیگرم عصاره رازیانه. در طول آزمایش فراسنجههای از جمله جوجهدرآوری، تلفات جنینی، درصد جوجهخروس، وزن جوجهها و اجزاء تخمدان مورد ارزیابی قرار گرفت که اثر تیمارهای آزمایشی بر تلفات جنینی و وزن زرده متصل به تخمدان معنیدار بود. نتایج: نتایج نشان داد کاهش کلسیم، فسفر و ویتامینD3 (تیمار 2 و 3) باعث افزایش معنیدار تلفات جنینی شد، همچنین کاهش کلسیم و فسفر در تیمار سوم باعث کاهش معنیدار وزن زرده متصل به تخمدان شد (05/0 P<). افزودن ویتامینD3 به جیرههای غذایی با 10 درصد کمبود در میزان کلسیم و فسفر سبب جبران اثرات منفی کمبود کلسیم و فسفر بر تلفات ثانویه شد. افزودن عصاره رازیانه نیز توانست در تیمارهایی که کلسیم و فسفر آنها 10 درصد کمتر بود اثر بخش باشد اما اثر بخشی آنها به اندازه ویتامینD3 بر تلفات ثانویه نبود. نتیجه گیری نهایی: نتایج این آزمایش نشان داد که زمانی که جیره دچار کمبود کلسیم و فسفر شود استفاده از عصاره رازیانه می تواند به مانند ویتامینD3 باعث کاهش تلفات ثانویه جنین شود.
https://animalscience.tabrizu.ac.ir/article_7269_287cdf2fdefff7417b3076d048ae3e27.pdf
عصاره رازیانه
فسفر
کلسیم
مرغ مادرگوشتی
ویتامین3D
per
دانشگاه تبریز
پژوهش های علوم دامی (دانش کشاورزی)
2008-5125
2676-5705
2018-02-20
27
4
23
34
7270
Research Paper
توانایی یدک شدن آرژنین با گوانیدینواستیک اسید و تعیین نیاز آرژنین مرغ مادرگوشتی در انتهای دوره تولید
Capacity of guanidioacetic acid to spare dietary arginine and determination of arginine requirement of broiler breeder at the final phase of egg production
لیدا اسمعیلی نیا
esmaily.lida@ut.ac.ir
1
مجتبی زاغری
mzaghari@ut.ac.ir
2
سید ناصر موسوی
snmousavi@hotmail.com
3
علوم دامی پردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه تهران
علوم دامی پردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه تهران
گروه علوم دامی، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد ورامین-پیشوا، ورامین، ایران
زمینه مطالعاتی: تعیین نیاز مجدد مواد مغذی و ارزش جایگزینی افزودنی های تجاری در جیره های کاربردی در جهت بهبود عملکرد مرغ مادر گوشتی هدف: این تحقیق به منظور ارزیابی مجدد نیاز آرژنین در جیرههای کاربردی مرغمادرگوشتی و امکان یدک شدن آرژنین توسط گوانیدینواستیک اسید (GAA) انجام شد. روش کار: آزمایش با 320 قطعه مرغ مادر سویه راس 308 به صورت فاکتوریل، شامل دو سطح GAA (صفر و 12/0درصد جیره غذایی) و چهار سطح آرژنین افزوده (0، 3/0، 6/0 و 9/0درصد جیره غذایی) در دوره سنی 54 تا 63 هفتگی انجام شد. نیاز آرژنین با استفاده از تابعیت خطی و غیرخطی برای صفات عملکردی از آرژنین خوراک تعیین شد. نتایج: اثر متقابل آرژنین و GAA بر قابلیت باروری معنیدار بود (05/0>P). تابعیت ایمونوگلوبولینG و نفوذ اسپرم در لایه پریویتلین از سطوح افزایشی آرژنین معنیدار بود (05/0>P). اثر آرژنین افزوده و GAA بر سرانه تخممرغ تولیدی و قابلجوجهکشی کل دوره (مرغ لانه) و وضعیت پوشش پر معنیدار نبود (05/0>P)، هرچند افزودن آرژنین باعث افزایش فراوانی پرندگان با پوشش کامل پر (امتیاز 5) شد و بیشترین سرانه تخممرغ تولیدی با افزودن 3/0درصد آرژنین همراه با گوانیدینواستیکاسید حاصل شد. با افزایش میزان آرژنین افزوده تا 6/0 و 9/0درصد، مدت زمان مصرف جیره روزانه به طور معنیدار تا دو برابر افزایش یافت. نیاز آرژنین قابلهضم برای سرانه کل تخممرغ تولیدی، سرانه کل تخممرغ قابلجوجهکشی، نفوذ اسپرم در لایهپریویتلین و ایمونوگلوبولینG با احتساب آرژنین جیره پایه به ترتیب 85/0، 87/0، 03/1 و 34/1 درصد برآورد شد، که بیش از میزان توصیه شده توسط راهنمای پرورش است. با اعمال 12/0درصد GAA، نیاز آرژنین افزوده برای موارد مزبور به ترتیب 02/1، 91/0، 00/1 و 27/1درصد برآورد شد. نتیجهگیری نهایی: براساس نتایج این آزمایش، مقدار آرژنین توصیه شده توسط راهنمای پرورش مرغمادرگوشتی سویه راس 308، تکافوی نیاز این پرنده را نمینماید و افزودن GAA، جایگزین بخشی از آرژنین برای صفت باروری شد.
https://animalscience.tabrizu.ac.ir/article_7270_65193efaf85c1c582f518c7d4327d36d.pdf
مرغ مادر گوشتی
آرژنین
گوانیدینواستیکاسید
per
دانشگاه تبریز
پژوهش های علوم دامی (دانش کشاورزی)
2008-5125
2676-5705
2018-02-20
27
4
35
55
7271
Research Paper
اثر پسماند گیاهان دارویی بر فراسنجههای خونی، صفات کیفی تخم مرغ و پاسخهای ایمونولوژیک مرغهای تخم گذار تغذیه شده با نسبتهای متفاوت اسیدهای چرب امگا-6 به امگا-3
Effects of medicinal plants’ by-product mixture on blood parameters, egg quality and immunological responses of laying hensfed diets withdifferent Omega-6 to Omega-3 ratios
سیده اسماء موسوی
1
سید امیرحسین مهدوی
2
احمد ریاسی
asi@cc.iut.ac.ir
3
حسین حسینی
4
گروه علوم دامی، دانشکده کشاورزی، دانشگاه صنعتی اصفهان
گروه علوم دامی، دانشکده کشاورزی، دانشگاه صنعتی اصفهان
گروه علوم دامی،دانشکده کشاورزی، دانشگاه صنعتی اصفهان
گروه علوم دامی،دانشکده کشاورزی، دانشگاه صنعتی اصفهان
زمینه مطالعاتی: استفاده از پسماند گیاهان دارویی می تواند در جیره های مستعد پراکسیداسیون لیپیدی مفید واقع شود. هدف: این آزمایش به منظوربررسی اثر سطوح مختلف مخلوط پسماند گیاهان دارویی (تایموسولگاریس،منتا پیپریتا، رزمارینوس افیسینالیس و آنتوم گراوئولنس) در جیرههای غذایی با نسبتهای متفاوت اسیدهای چرب امگا-6 به امگا-3 بر فراسنجه های خونی، پایداری اکسیداتیو،صفات کیفی تخم مرغ و پاسخهای ایمنی مرغهای تخم گذار انجام پذیرفت. روش کار: در این پژوهش از 120 قطعه مرغ تخمگذار لگهورن سویه های-لاینW-36 (در سن 40 هفتگی) استفاده شد. مرغها به صورت تصادفی بین 6 تیمار آزمایشی، متشکل از 4 تکرار و 5 قطعه مرغ در هر تکرار و در قالب یک آزمایش فاکتوریل 3×2 بر پایه طرح کاملاً تصادفی اختصاص یافتند. نتایج: استفاده از جیرههای با نسبت پایین اسیدهای چرب امگا-6 به امگا-3، موجب افزایش غلظت مالون دی آلدهید سرم و شاخص رنگ زرده تخممرغ (05/0P<) و نیز کاهش فعالیت آنزیم آلکالین فسفاتاز (01/0P<)، غلظت تریگلیسرید پلاسما (05/0P<) و کلسترول زرده تخممرغ (01/0P<) گردید. تغذیه پرندگان با جیره های حاوی پسماندهای گیاهی، شمار لنفوسیتها، تیتر آنتیبادی علیه ویروس بیماری نیوکاسل و نیز شاخص رنگ زرده، استحکام پوسته تخممرغ و واحد هاو را به طور معنی داری (05/0P<) بهبود بخشید. شمار هتروفیلها، میزان کلسترول و تری گلیسرید پلاسما (05/0P<) و فعالیت آنزیمهای گلوتامیک پیروات ترانس آمیناز و آلکالین فسفاتاز در سرم پرندگانی که باجیره حاوی پنج درصد مخلوط پسماند تغذیه شده بودند کاهش یافت (05/0P<). نتیجه گیری نهایی: هرچند تغذیه نسبت پایین اسیدهای چرب امگا-6 به امگا-3 موجب کاهش سطح کلسترول و تری گلیسرید پلاسما، کلسترول تخم مرغ و فعالیت آنزیمهای کبدی گردید، اما امکان بروز فساد اکسیداتیو را افزایش داد. با این وجود بهرهگیری از سطح پنج درصد پسماند گیاهان دارویی توانست موجب بهبود شاخصهای آنزیمی سلامت کبد، پاسخ های ایمنی سلولی و استحکام پوسته تخم مرغ شود.
https://animalscience.tabrizu.ac.ir/article_7271_b4d4461b6dc10b64f3cdd02dbad845c5.pdf
اسیدهای چرب
پاسخهای ایمنی
پسماند گیاهان دارویی
فراسنجهها خونی
کیفیت تخممرغ
مرغ تخمگذار
per
دانشگاه تبریز
پژوهش های علوم دامی (دانش کشاورزی)
2008-5125
2676-5705
2018-02-20
27
4
57
76
7272
Research Paper
اثرات سطوح مختلف آرژنین در جیرههای بر پایه کنجاله کانولای عملآوری شده و یا بدون عملآوری با مس بر عملکرد، وزن اندامها و برخی از فراسنجههای خونی جوجههای گوشتی
Influence of supplementing different levels of arginine to diets based on canola meal untreated or treated with copper on performance, organ weights and blood parameters of broilers
صبا عظیمییوالاری
1
پرویز فرهومند
parviz.farhomand@yahoo.com
2
سینا پیوستگان
sina.payvastegan@yahoo.com
3
پیام باغبان کنعانی
p.baghbankanani@tabrizu.ac.ir
4
گروه علوم دامی، دانشکدهی کشاورزی، دانشگاه ارومیه
گروه علوم دامی، دانشکدهی کشاورزی، دانشگاه ارومیه
گروه علوم دامی، دانشکدهی کشاورزی، دانشگاه ارومیه
گروه علوم دامی، دانشکدهی کشاورزی، دانشگاه تبریز
زمینه مطالعاتی: مس و آرژنین دارای وظایف فراوانی میباشند که میتوانند برای جوجههای گوشتی مفید باشند. هدف: این آزمایش به منظور مطالعه اثر عملآوری کنجاله کانولا با سطوح مختلف یون مس و مکمل آرژنین بر عملکرد، وزن اندامهای بدن و برخی متابولیتهای خونی جوجههای گوشتی انجام شد. روش کار: آزمایش به شکل آزمون فاکتوریل 3×3 در قالب طرح کاملاً تصادفی با استفاده از سه سطح مس (صفر، 125 و 250 میلیگرم در کیلوگرم) و سه سطح آرژنین (صفر، 1/0 و 2/0 درصد) با تعداد 405 قطعه جوجهی گوشتی نر (سویه راس 308) در 9 تیمار، 5 تکرار و در هر تکرار 9 جوجه در یک دورهی 3 هفتهای (42-22 روزگی) صورت گرفت. نتایج: افزایش وزن بدن و ضریب تبدیل خوراک با عملآوری کنجاله کانولا با سطح 250 میلیگرم مس به طور معنیداری بهبود یافت (05/0>P). عملآوری کنجاله کانولا با مس (01/0>P) و افزودن سطح 2/0 درصد آرژنین (05/0>P) به جیره به طور معنیداری وزن سینه را افزایش داد. مکملسازی 2/0 درصد آرژنین باعث کاهش چربی حفره شکمی و وزن ششها و بالعکس افزایش وزن دوازدهه (05/0>P) و ژژنوم (01/0>P) گردید. پایینترین وزن سکوم در جوجههای تغذیه شده با جیرههای بر پایه کنجاله کانولا عملآوری شده با سطح 250 میلیگرم در کیلوگرم مس مشاهده شد (05/0>P). غلظت پلاسمایی اسید اوریک در پرندگان تغذیه شده با جیرههای مکمل شده با 2/0درصدآرژنین نسبت به دو سطح دیگر پایینتر بود (01/0>P). نتیجهگیری نهایی: به طور کلی نتایج این آزمایش نشان داد که عملآوری کنجاله کانولا با مس میتواند باعث کاهش اثرات مضر گلوکوزینولاتها بر عملکرد جوجههای گوشتی گردد و همچنین افزودن 2/0 درصد آرژنین میتواند موجب تغییر متابولیسم انرژی به سمت ذخیره پروتئین شود.
https://animalscience.tabrizu.ac.ir/article_7272_d1e9cc163a75b6975ec8586e10760b3e.pdf
جوجههای گوشتی
عملآوری با مس
عملکرد
مکملسازی آرژنین
per
دانشگاه تبریز
پژوهش های علوم دامی (دانش کشاورزی)
2008-5125
2676-5705
2018-02-20
27
4
77
90
7273
Research Paper
اثر بذر خار مریم خام و حرارتدیده بر عملکرد رشد و برخی از فراسنجههای خونی و ایمنی هومورال جوجههای گوشتی
Effect of crude and heated milk thistle seed on performance and some blood and humoral immunity parameters of broiler chickens
منصوره مظفرپورتوبکانلو
1
میرداریوش شکوری
mdshakuri@uma.ac.ir
2
حسین جانمحمدی
hjanmohamadi@yahoo.com
3
گروه علوم دامی دانشگاه محقق اردبیلی
گروه علوم دامی دانشگاه محقق اردبیلی
گروه علوم دامی دانشگاه تبریز
زمینه مطالعاتی: گیاهان دارویی به دلیل اثرات مفید بر عملکرد طیور، به عنوان افزودنیهای طبیعی بیشتر مورد توجه قرار گرفتهاند. هدف: تحقیق حاضر به منظور بررسی اثر سطوح مختلف بذر خار مریم (Silybum marianum L.) خام و حرارتدیده بر صفات تولیدی، برخی از فراسنجههای خونی و سیستم ایمنی جوجههای گوشتی انجام شد. روش کار: تعداد 256 قطعه جوجه گوشتی یک روزه سویه تجاری راس 308 در قالب طرح کاملاً تصادفی به 4 تیمار با 4 تکرار و 16 قطعه پرنده در هر تکرار اختصاص یافتند. تیمارهای آزمایشی شامل مقادیر صفر درصد (شاهد)، 4/0 درصد بذر خام، 4/0 درصد بذر حرارتدیده و 8/0 درصد بذر حرارتدیده خار مریم طی یک دوره 42 روزه به پرندگان تغذیه شدند. نتایج: طی دوره آغازین (10-0 روزگی)، افزودن 4/0 درصد بذر خارمریم حرارتدیده موجب کاهش وزن و افزایش ضریب تبدیل خوراک جوجهها شد (01/0P<). اما در کل دوره آزمایش (42-0 روزگی) هیچ یک از صفات عملکرد رشد جوجهها تحت تأثیر تیمارهای آزمایشی قرار نگرفتند. افزودن 4/0 درصد خارمریم حرارت دیده موجب افزایش معنیدار غلظت آلبومین (05/0P<) و پروتئین کل (01/0>P) سرم شد. فعالیت آلانین آمینوترانسفراز در اثر سطوح بذر خار مریم حرارتدیده و آسپارتات آمینوترانسفراز در اثر سطوح 4/0 درصد بذر خام و 8/0 درصد بذر حرارتدیده کاهش یافت (01/0P<). استفاده از تمام سطوح بذر خار مریم، تیتر آنتیبادی علیه SRBC (01/0P<) و تیتر IgG (05/0P<) را افزایش داد ولی بر تیتر IgM تأثیری نداشت. نتیجهگیری کلی: نتایج نشان داد که استفاده از بذر خار مریم در جیره جوجههای گوشتی تأثیر مثبتی بر عملکرد ندارد ولی موجب بهبود عملکرد کبد و تقویت سیستم ایمنی هومورال شد.
https://animalscience.tabrizu.ac.ir/article_7273_b9979127e1c05973a594eec4a293039b.pdf
آنزیمهای کبدی
SRBC
ماریتیغال
آلبومین سرم
جوجه گوشتی
per
دانشگاه تبریز
پژوهش های علوم دامی (دانش کشاورزی)
2008-5125
2676-5705
2018-02-20
27
4
91
103
7274
Research Paper
آنالیز ژنتیکی برخی بیماریهای گاو هلشتاین در گلههای صنعتی استان آذربایجانشرقی
Genetic analysis of some diseases in Holstein cows in dairy herds of East Azerbaijan
مریم خالقی دهخوارقانی
maryam42.kh69@yahoo.com
1
سید عباس رأفت
rafata@tabrizu.ac.ir
2
گروه علوم دامی دانشکده کشاورزی دانشگاه تبریز
گروه علوم دامی دانشکده کشاورزی دانشگاه تبریز
زمینه مطالعاتی: در برخی مطالعات گزارش شده که تولید شیر بالا، اثر منفی بر روی سلامت و طول عمر حیوانات داشته و سوددهی گله را تحت تأثیر قرار میدهد. هدف: اهداف این تحقیق، تهیه گزارشی از دلایل حذف در گلههای گاو شیری، تخمین فراسنجهای ژنتیکی صفات تولیدی، بیماریها و محاسبه همبستگی میان ارزش اصلاحی دامهای نر برای صفات تولیدی و ارزش اصلاحی آنها برای مقاومت در برابر خطر حذف بود. روش کار: در این تحقیق از 31550 رکورد زایش مربوط به 17476 گاو هلشتاین استفاده شد. اطّلاعات تولیدی و بیماریهای منجر به حذف در 47 گله صنعتی استان آذربایجانشرقی در طول سالهای 1374 الی1391 و همچنین اطّلاعات شجرهای حیوانات توسط نرمافزار ASReml مورد آنالیز قرار گرفت. بیماریهای منجر به حذف شامل ورمپستان، جابجایی شیردان، لنگش، کیست تخمدان و متریت مورد بررسی قرار گرفتند. تخمین وراثتپذیری صفات بیماری با استفاده از مدل حیوانی تک متغیره انجام گرفت. نتایج: حذف به دلیل بیماریهای لنگش و متریت به ترتیب با مقادیر010/0±28/0 و 045/0±21/0 بالاترین وراثتپذیری را دارند. بالاترین و پایینترین مقدار تکرارپذیری به ترتیب مربوط به مقدار شیر305 روزه (009/0±47/0) و درصد چربی (009/0±25/0) میباشد. بررسی نتایج همبستگی اسپیرمن میان ارزش اصلاحی دامهای نر برای صفت تولید شیر و ارزش اصلاحی آنها برای بیماریهای جابجایی شیردان، لنگش و متریت همبستگی مثبت نشان داد که به ترتیب (197/0)، (121/0) و (116/0) میباشد. نتیجه گیری نهایی: اکثر صفات بیماری مورد مطالعه همبستگی ژنتیکی مثبت با تولید شیر 305 روزه دارند که نشان میدهد گاوهای با ظرفیت بالا برای تولید شیر احتمال دارد به طور ژنتیکی دارای مقاومت کمتری در برابر خطر حذف شدن به دلیل بیماری باشند.
https://animalscience.tabrizu.ac.ir/article_7274_5e5888085af8f35b6bc60327ee745a45.pdf
ارزش اصلاحی
حذف
صفات منجر به حذف
وراثتپذیری
صفات تولیدی
per
دانشگاه تبریز
پژوهش های علوم دامی (دانش کشاورزی)
2008-5125
2676-5705
2018-02-20
27
4
105
119
7275
Research Paper
اثرات روشهای مختلف فرآوری دانه کتان بر عملکرد، الگوی اسیدهای چرب شیر و قابلیت هضم ظاهری مواد مغذی در گاوهای شیرده
Effects of different processing methods of flaxseed on performance, milk fatty acids profile and apparent nutrient digestibility of lactating cows
سامان لشکری
s.lashkari@hotmail.com
1
عثمان عزیزی
o.azizi@uok.ac.ir
2
حسین جهانی عزیزآبادی
ho.jahani@uok.ac.ir
3
گروه علوم دامی، دانشکده کشاورزی، دانشگاه کردستان
گروه علوم دامی، دانشکده کشاورزی، دانشگاه کردستان
گروه علوم دامی، دانشکده کشاورزی، دانشگاه کردستان
زمینه مطالعاتی: بهبود الگوی اسیدهای چرب شیر در سالهای اخیر مورد توجه بسیاری از محقیقین قرار گرفته است. هدف: جهت بررسی تاثیر روشهای مختلف فرآوری دانه کتان بر تولید و ترکیب شیر و الگوی اسیدهای چرب شیر، دوازده راس گاو شیرده هلشتاین با چهار جیرهی آزمایشی شامل 1) جیره بدون دانه کتان ( شاهد)، 2) دانه کتان فرآوری نشده، 3) دانه کتان تفت شده و غلطک شده و 4) دانه کتان اکسترود شده تغذیه شدند. روش کار: دانه کتان در دمای 140 الی 145 درجه سانتیگراد اکسترود و تفت داده شد. سپس دانههای تفت شده غلطک زده شدند. نتایج: جیرههای آزمایشی تاثیر معنی داری بر میزان تولید شیر و ماده خشک مصرفی نداشتند. درصد چربی شیر در گاوهای تغذیه شده با جیرههای حاوی دانه کتان اکسترود شده کاهش یافت (05/0>P). غلظت اسید لینولئیک مزدوج (cis-9, trans-11) و اسید لینولئیک شیر در گاوهای تغذیه شده با دانه کتان بالاتر از گاوهای تغذیه شده با جیره شاهد بود (05/0>P). بیشترین غلظت اسید لینولنیک شیر در گاوهای تغذیه شده با جیرههای حاوی دانه کتان فرآوری نشده و دانه تفت شده و غلطک شده مشاهده شد (05/0>P). قابلیت هضم الیاف نامحلول در شوینده خنثی و الیاف نامحلول در شوینده اسیدی در گاوهای تغذیه شده با جیره شاهد بیشترین بود (05/0>P). نتیجه گیری نهایی: نتایج حاصل از تحقیق حاضر نشان داد که دانه کتان تفت و غلطک شده میتواند به عنوان روشی کاربردی جهت بهبود الگوی اسیدهای چرب شیر، افزایش اسید لینولئیک مزدوج (cis-9, trans-11) و اسید لینولنیک، بدون هیچگونه تاثیر منفی بر عملکرد گاوهای شیری مورد استفاده قرار گیرد.
https://animalscience.tabrizu.ac.ir/article_7275_1edb79b9c69cb97aea1d2af9f18e0dbc.pdf
دانه کتان
روشهای فرآوری
عملکرد و الگوی اسیدهای چرب شیر
per
دانشگاه تبریز
پژوهش های علوم دامی (دانش کشاورزی)
2008-5125
2676-5705
2018-02-20
27
4
121
136
7276
Research Paper
تأثیر سمزدایی و امنیت غذایی تفاله سیب بر میزان سم ایمیداکلوپراید، تولید و ترکیبات شیر و قابلیت هضم درون تنی مواد مغذی در بزهای شیرده مهابادی
Effects of detoxification and Food Safety of apple pomace on Imidacloprid content, milk production and composition and In vivo nutrient digestibility in milking Mahabadi dairy goats
احد گل قاسم قرهباغ
1
رسول پیرمحمدی
afagh@afagh.ac.ir
2
یونس علی علیجو
alijoo@gmail.com
3
حامد خلیل وندی بهروز یار
4
گروه علوم دامی دانشکده کشاورزی دانشگاه ارومیه
گروه علوم دامی دانشکده کشاورزی دانشگاه ارومیه
گروه علوم دامی دانشکده کشاورزی دانشگاه ارومیه
گروه علوم دامی دانشکده کشاورزی دانشگاه ارومیه
زمینه مطالعاتی: میزان بقایای سموم و آفتکشها در برخی خوراکهای دام و طیور در ایران به نظر بیشتر از حد مجاز است. هدف: این پژوهش بهمنظور بررسی اثر فرآوریهای مختلف تفاله سیب بر میزان سم ایمیداکلوپراید باقیمانده در تفاله سیب، تولید و ترکیب شیر و قابلیت هضم درون تنی مواد مغذی بزهای شیرده مهابادی مصرفکننده جیرههای حاوی مقادیر بالای تفاله سیب(68/28 درصد در ماده خشک) انجام گرفت. روش کار: در این مطالعه از 30 رأس بز شیرده نژاد مهابادی بالغ تازهزا با میانگین وزن زنده 5 ± 55 کیلوگرم با 5 تیمار آزمایشی و 6 تکرار در قالب طرح کاملاً تصادفی استفاده شد. تیمارهای آزمایشی شامل جیره غذایی حاوی تفاله سیب بدون فرآوری (گروه شاهد)، تفاله سیب پرتو تابی شده با ماکروویو، تفاله سیب فرآوری شده با دو ترکیب تجاری جاذب و غیرفعال کننده سموم ( به ترتیب به میزان 50 g/d به ازای هر رأس و یک kg/t تفاله سیب) و تفاله سیب فرآوری شده با یک ترکیب تجاری اسیدیکننده بودند. نتایج: نتایج نشان داد که بیشترین میزان سم ایمیداکلوپراید موجود در تیمارهای مختلف مربوط به گروه شاهد (86/4 ppm) بود. فرآوری بهمنظور کاهش اثر سموم قارچی سبب افزایش معنیدار تولید شیر نسبت به گروه شاهد شد(Kg/d47/1). .نتایج این تحقیق نشان داد که افزودن ترکیبات جاذب سموم تأثیری روی ترکیبات مختلف شیر نداشت اما میزان ضرایب گوارشپذیری ماده خشک، ماده آلی و پروتئین خام در تیمارهای 2 و3 بهطور معنیداری (05/0P<) افزایش بافت. نتیجهگیری: بهطورکلی ترکیبات جاذب و غیرفعال کننده سموم در جیرههای دارای سطوح بالای تفاله سیب مقادیر سم ایمیداکلوپراید را کاهش داده و علاوه بر تضمین سلامتی و افزایش کارایی تولید شیر، سبب تولید محصول سالمتری میگردد.
https://animalscience.tabrizu.ac.ir/article_7276_9dd50277d64c51dd223be418678f9212.pdf
اسیدیکننده
پرتو تابی ریزموج
تفاله سیب
جاذب سموم
سمزدایی
per
دانشگاه تبریز
پژوهش های علوم دامی (دانش کشاورزی)
2008-5125
2676-5705
2018-02-20
27
4
137
148
7277
Research Paper
واکنش متابولیسمی گاوهای شیری به تزریق زایلازین هنگام دستکاری متابولیتهای خونی
Metabolism reaction of dairy cows to xylazine injection during manipulated plasma metabolites
موسی زرین
mzarin@yu.ac.ir
1
روپرت بروکمایر
rupert.bruckmaier@vetsuisse.unibe.ch
2
گروه علوم دامی دانشکده کشاورزی دانشگاه یاسوج
گروه فیزیولوژی دامپزشکی دانشگاه برن سوئیس
زمینه مطالعاتی: زایلازین بهعنوان داروی بیهوشی و مسکن در جراحی بهطور وسیعی در انسان و دام مورد استفاده قرار میگیرد. هدف: مطالعه حاضر بهمنظور بررسی تأثیر تزریق زایلازین بر متابولیسم گاو شیری هنگام تغییر برخی از متابولیتهای خونی بود. روش کار: در این مطالعه از تعداد 24 رأس گاو هلشتاین با شکم زایش 1/0 ± 5/3 و 3/0 ± 28 (Mean ± SD) هفته شیردهی استفاده شد. تیمارها شامل تزریق انسولین (6 n= ؛ HypoG)، انسولین و گلوکز (5 n= ؛ EuG)، بتاهیدروکسیبوتیرات (5n= ؛ HyperB) و محلول نمکی 9/0% (8 n= ؛ Control) بوده که به مدت 56 ساعت انجام پذیرفت. در ساعت چهل و هفتم آزمایش، زایلازین (16 میکروگرم بر کیلوگرم وزن بدن) تزریق گردید. نمونه خونی قبل از تزریق (ساعت صفر) و یک ساعت بعد از تزریق زایلازین گرفتهشد. تفاوت تغییر متابولیتها با استفاده از رویه GLM و تفاوت بین غلظت متابولیتها و هورمونها قبل و بعد از تزریق زایلازین در داخل هر یک از گروهها و بین تیمارهای مختلف با استفاده از رویه Mixed نرمافزار آماری SAS ارزیابی آماری گردید. دادهها بهصورت Mean ± SEM بیان گردید. نتایج: زایلازین سبب افزایش غلظت گلوکز خون در گروه کنترل وHyperB گردید. در همه گروهها به استثنای HypoG غلظت اسیدهای چرب کاهش یافت. غلظت بتاهیدروکسیبوتیرات و هورمونهای انسولین و گلوکاگون تغییری نکرد ولی در گروه HypoG افزایش غلظت انسولین مشاهده شد. کاهش غلظت هورمون کورتیزول در همه گروه ها به استثنای HypoG مشاهده شد. نتیجهگیری نهایی: تأثیر زایلازین در زمان تغییر متابولیتها متفاوت میباشد. عدم تغییر غلظت گلوکز در گروههایی که انسولین دریافت کرده بودند ناشی از اثر ممانعت کنندگی انسولین بر افزایش غلظت گلوکز بود. با توجه به افزایش غلظت گلوکز در دو گروه از دامها بدون تغییر در هورمونهای انسولین و گلوکاگون، استنباط میشود که علاوه بر تنظیمات هورمونی مکانیسمهای دیگری نیز در تنظیم گلوکز دخالت دارند.
https://animalscience.tabrizu.ac.ir/article_7277_f5ff918867eb2680a551ef82d073f967.pdf
انسولین
زایلازین
گلوکز
متابولیسم
per
دانشگاه تبریز
پژوهش های علوم دامی (دانش کشاورزی)
2008-5125
2676-5705
2018-02-20
27
4
149
163
7278
Research Paper
تاثیر نانوذره سلنیم، سلنیم معدنی و آلفاتوکوفرول در فعالیت آنزیم گلوتاتیون پراکسیداز، مقدار سلنیم خون و افزایش وزن برههای نر ماکویی شیرخوار
Effects of nano selenium particles, mineral selenium and αlfa-tocopherol on glutathione peroxidase activity, blood selenium level and weight gain in suckling lambs
وحید شایقی
v.shayeghi91@gmail.com
1
علیقلی رامین
2
سیامک عصری رضائی
3
علی حسن زاده
a.hassanzadeh@urmia.ac.ir
4
دانشکده دامپزشکی دانشگاه ارومیه
دانشکده دامپزشکی دانشگاه ارومیه
دانشکده دامپزشکی، دانشگاه ارومیه
دانشکده دامپزشکی، دانشگاه ارومیه
زمینه مقدماتی: سلنیم و آلفاتوکوفرول از آنتیاکسیدانهای ضروری در سلامتی، رشد و تولید هستند. هدف: تاثیر مکملهای سلنیم و آلفاتوکوفرول در فعالیت گلوتاتیون پراکسیداز (GPX)، غلظت سلنیم خون و ارتباط آنها با افزایش وزن. روش کار: تعداد 32 بره نر ماکوئی شیرخوار در 8 گروه 4 راسی شامل شاهد، نانوذره سلنیم خوراکی (ONanoSe)، آلفاتوکوفرولONanoSe/، سلنیت سدیم خوراکی(ONaSe)، ONaSe/آلفاتوکوفرول،NaSe تزریقی/ آلفاتوکوفرول تزریقی، سلنیت سدیم تزریقی (INaSe) و آلفاتوکوفرول تزریقی انتخاب شدند. برهها در روزهای 1، 4، 7، 30، 60 و 90 توزین و خونگیری شدند. نتایج: میانگین GPX از 8/53 به gr/Hb6/174و سلنیم خون از 190 به nmol/l1/281رسید. بالاترین میزان GPX و سلنیم بهترتیب در ONanoSe و ONanoSe/ آلفاتوکوفرول در آزمایش 90 و پائینترین برای هر دو شاخص در آلفاتوکوفرول در روز 4 بود. میانگین GPX و سلنیم در برههای با مکملهای سلنیم بیشتر از شاهد و آلفاتوکوفرول بوده و سیر صعودی داشتند. تفاوت شاخصها در دفعات نمونهگیری و بین گروهها بجز گروه کنترل معنیدار بود (01/0P<). درصد افزایش وزن در ONanoSe بیشترین و آلفاتوکوفرول کمترین بود. تغییرات افزایش وزن روزانه از 176 تا 218 گرم برای ONanoSe و NaSe/ آلفاتوکوفرول بود. تفاوت وزن در بین گروهها معنیدار نبود ولی زمان نمونهگیری معنیدار بود. افزایش وزن با GPX و سلنیم بجز درآلفاتوکوفرول ONaSe/رابطه معنیداری نداشت. بین GPX/Se در INaSe، ONaSe، ONanoSe و INaSe/ آلفاتوکوفرولدر ماههای 2 و 3 رابطهی معنیداریبود. نتیجهگیری نهایی: مکملهای سلنیم خصوصاً ONanoSe فعالیت GPX و سلنیم را بیشتر از آلفاتوکوفرول افزایش دادند. اگرچه افزایش وزن در ONaSe بیشتر بود اما ارتباطی با مکملهای سلنیم نداشت. رابطه GPX/سلنیممثبت و معنیدار بود. نهایتاً عملکرد ONanoSe نسبت به ONaSe در شاخصهای GPX، سلنیم و افزایش وزن بطور غیر معنیداری بیشتر بود، خصوصاً در افزایش GPX بهتر از نوع معدنی و آلفاتوکوفرول بود لذا پیشنهاد میشود بهعنوان جایگزین مناسب در درمان کمبود سلنیم بهکار رود.
https://animalscience.tabrizu.ac.ir/article_7278_4e2f639efe38e3e4bbfdfdd26e41115f.pdf
نانوذره سلنیم
آلفا توکوفرول
بره
گلوتاتیون پراکسیداز
افزایش وزن
per
دانشگاه تبریز
پژوهش های علوم دامی (دانش کشاورزی)
2008-5125
2676-5705
2018-02-20
27
4
165
181
7279
Research Paper
تاثیر سطوح مختلف انرژی قابل متابولیسم و پروتئین خام جیره بر عملکرد رشد، خصوصیات لاشه و راندمان انرژی و پروتئین دوره آغازین بلدرچینهای ژاپنی
Effect of different levels of dietary metabolizable energy and protein on growth performance, carcass traits and energy and protein efficiency of Japanese quails in the starter period
افسون قدرتی سوجه
1
پرویز فرهومند
parviz.farhomand@yahoo.com
2
محسن دانشیار
mohsen.daneshiar@yahoo.com
3
گروه علوم دامی دانشکده کشاورزی دانشگاه ارومیه
گروه علوم دامی دانشکده کشاورزی دانشگاه ارومیه
گروه علوم دامی دانشکده کشاورزی دانشگاه ارومیه
زمینه مطالعاتی: سطح مطلوب انرژی و پروتئین مورد نیاز بلدرچین ژاپنی در دورههای مختلف پرورش (آغازین، رشد و پایانی) باعث بهبود رشد و عملکرد پرنده میشود. هدف: بررسی تأثیر سطوح مختلف انرژی قابل متابولیسم و پروتئین جیره بر راندمان انرژی و پروتئین، خصوصیات لاشه و عملکرد بلدرچینهای ژاپنی در دوره آغازین. روش کار: آزمایشی با استفاده از 450 قطعه جوجه یکروزه بلدرچین ژاپنی در قالب طرح کاملاً تصادفی به روش آزمون فاکتوریل 3×3 با 5 تکرار و 10 قطعه جوجه در هر تکرار برای مدت 10 روز بر روی بستر انجام شد. جیرههای آزمایشی شامل 3 سطح انرژی قابل متابولیسم (2700، 2800 و 2900 کیلوکالری در هر کیلوگرم جیره غذایی) و 3 سطح پروتئین خام (24، 25 و 26 درصد) بودند. در پایان دوره آزمایشی یک قطعه پرنده از هر تکرار بهصورت تصادفی انتخاب و جهت بررسی خصوصیات لاشه کشتار گردید. نتایج: پرندگان تغذیه شده با جیره حاوی انرژی 2800 کیلوکالری در کیلوگرم و 24 درصد پروتئین خام، بازدهی لاشه، وزن ران و افزایش وزن کمتر و ضریب تبدیل خوراک بیشتری در مقایسه با پرندگان سایر تیمارها داشتند (05/0>P). افزایش سطح پروتئین جیره تأثیری بر افزایش وزن و ضریب تبدیل خوراک نداشت (05/0<P). بالاترین سطح انرژی (2900 کیلوکالری) موجب کاهش ضریب تبدیل خوراک گردید درحالیکه مصرف 2800 کیلوکالری در کیلوگرم انرژی باعث کاهش وزنگیری در مقایسه با سطح پایین و بالای انرژی گردید (05/0>P). همچنین اثر متقابل بین سطوح انرژی و پروتئین، برای افزایش وزن و ضریب تبدیل خوراک مشاهده گردید (05/0>P). همچنین مشخص گردید که سطح انرژی قابل متابولیسم جیره بر راندمان پروتئین، تأثیر معنیداری داشت (05/0>P)، بهنحویکه پرندگان تغذیه شده با سطح انرژی 2900 کیلوکالری در کیلوگرم، راندمان پروتئین بهتری را نشان دادند. با افزایش انرژی جیره، پروتئین مصرفی به لحاظ عددی کاهش یافت (095/0=P). علاوهبراین سطح پروتئین جیره بر مقدار پروتئین مصرفی تاثیر معنیدار داشت، بهطوریکه با افزایش سطح پروتئین جیره از 24 به 26 درصد، پروتئین مصرفی توسط پرندگان نیز افزایش پیدا کرد (05/0>P). پرندگان تغذیه شده با سطوح انرژی 2700 و 2900 کیلوکالری در کیلوگرم بهترتیب بیشترین و کمترین درصد پروتئین لاشه را داشتند (05/0>P) و پرندگان تغذیه شده با 25 و 26 درصد پروتئین خام بیشترین و پرندگان تغذیه شده با 24 درصد پروتئین خام کمترین درصد رطوبت لاشه را نشان دادند (05/0>P). نتیجهگیری نهایی: نتایج حاصل از این مطالعه پیشنهاد میکند که استفاده از سطح انرژی 2700 کیلوکالری در کیلوگرم و سطح پروتئین خام 24 درصد در جیره آغازین، موجب بهبود عملکرد تولیدی بلدرچینهای ژاپنی میشود. زمینه مطالعاتی: سطح مطلوب انرژی و پروتئین مورد نیاز بلدرچین ژاپنی در دورههای مختلف پرورش (آغازین، رشد و پایانی) باعث بهبود رشد و عملکرد پرنده میشود. هدف: بررسی تأثیر سطوح مختلف انرژی قابل متابولیسم و پروتئین جیره بر راندمان انرژی و پروتئین، خصوصیات لاشه و عملکرد بلدرچینهای ژاپنی در دوره آغازین. روش کار: آزمایشی با استفاده از 450 قطعه جوجه یکروزه بلدرچین ژاپنی در قالب طرح کاملاً تصادفی به روش آزمون فاکتوریل 3×3 با 5 تکرار و 10 قطعه جوجه در هر تکرار برای مدت 10 روز بر روی بستر انجام شد. جیرههای آزمایشی شامل 3 سطح انرژی قابل متابولیسم (2700، 2800 و 2900 کیلوکالری در هر کیلوگرم جیره غذایی) و 3 سطح پروتئین خام (24، 25 و 26 درصد) بودند. در پایان دوره آزمایشی یک قطعه پرنده از هر تکرار بهصورت تصادفی انتخاب و جهت بررسی خصوصیات لاشه کشتار گردید. نتایج: پرندگان تغذیه شده با جیره حاوی انرژی 2800 کیلوکالری در کیلوگرم و 24 درصد پروتئین خام، بازدهی لاشه، وزن ران و افزایش وزن کمتر و ضریب تبدیل خوراک بیشتری در مقایسه با پرندگان سایر تیمارها داشتند (05/0>P). افزایش سطح پروتئین جیره تأثیری بر افزایش وزن و ضریب تبدیل خوراک نداشت (05/0<P). بالاترین سطح انرژی (2900 کیلوکالری) موجب کاهش ضریب تبدیل خوراک گردید درحالیکه مصرف 2800 کیلوکالری در کیلوگرم انرژی باعث کاهش وزنگیری در مقایسه با سطح پایین و بالای انرژی گردید (05/0>P). همچنین اثر متقابل بین سطوح انرژی و پروتئین، برای افزایش وزن و ضریب تبدیل خوراک مشاهده گردید (05/0>P). همچنین مشخص گردید که سطح انرژی قابل متابولیسم جیره بر راندمان پروتئین، تأثیر معنیداری داشت (05/0>P)، بهنحویکه پرندگان تغذیه شده با سطح انرژی 2900 کیلوکالری در کیلوگرم، راندمان پروتئین بهتری را نشان دادند. با افزایش انرژی جیره، پروتئین مصرفی به لحاظ عددی کاهش یافت (095/0=P). علاوهبراین سطح پروتئین جیره بر مقدار پروتئین مصرفی تاثیر معنیدار داشت، بهطوریکه با افزایش سطح پروتئین جیره از 24 به 26 درصد، پروتئین مصرفی توسط پرندگان نیز افزایش پیدا کرد (05/0>P). پرندگان تغذیه شده با سطوح انرژی 2700 و 2900 کیلوکالری در کیلوگرم بهترتیب بیشترین و کمترین درصد پروتئین لاشه را داشتند (05/0>P) و پرندگان تغذیه شده با 25 و 26 درصد پروتئین خام بیشترین و پرندگان تغذیه شده با 24 درصد پروتئین خام کمترین درصد رطوبت لاشه را نشان دادند (05/0>P). نتیجهگیری نهایی: نتایج حاصل از این مطالعه پیشنهاد میکند که استفاده از سطح انرژی 2700 کیلوکالری در کیلوگرم و سطح پروتئین خام 24 درصد در جیره آغازین، موجب بهبود عملکرد تولیدی بلدرچینهای ژاپنی میشود.
https://animalscience.tabrizu.ac.ir/article_7279_61ca892fbdd36ce93204d78326ce5865.pdf
انرژی
بلدرچین ژاپنی
پروتئین
خصوصیات لاشه
عملکرد
per
دانشگاه تبریز
پژوهش های علوم دامی (دانش کشاورزی)
2008-5125
2676-5705
2018-02-20
27
4
183
199
7280
Research Paper
مقایسه اثر سطوح مختلف نانوسلنیوم بر قابلیت هضم و فراسنجه های تخمیری میکروارگانیسمهای شکمبه گوسفند و بز
Compare the effect of different levels of nano-selenium on digestion and fermentation parameters of rumen microorganisms of sheep and goat
مرتضی چاجی
mortezachaji@gmail.com
1
یاسر منجزی
monjezi05@yahoo.com
2
گروه علوم دامی دانشگاه کشاورزی و منابع طبیعی رامین خوزستان
گروه علوم دامی دانشگاه کشاورزی و منابع طبیعی رامین خوزستان
زمینه مطالعاتی: ذرات کوچکتر نانو، فعالتر از ذرات بزرگتر هستند. اهمیت سلنیوم برای میکروارگانیسمهای شکمبه به طور کامل مشخص نشده است. هدف: آزمایش حاضر بهمنظور بررسی اثر نانوسلنیوم بر فعالیت جمعیت کامل میکروارگانیسمها، باکتریها و قارچهای جدا شده از مایع شکمبه گوسفند و بز انجام گرفت. روش کار: در این آزمایش، مقادیر صفر، 2/0، 4/0 و 6/0 میلیگرم در کیلوگرم نانوسلنیوم به یک جیره پایه استاندارد گوسفند و بز افزوده شد و قابلیت هضم و تخمیر جیرهها در آزمایشگاه با استفاده از مایع شکمبه گوسفند و بز اندازهگیری شد. نتایج: بالاترین قابلیت هضم ماده خشک و الیاف نامحلول در شوینده خنثی (NDF) جیره آزمایشی در گوسفند و بز، مربوط به مقدار ۶/۰ میلیگرم نانوسلنیوم بود که بیشتر از شاهد بود (05/0>P). صرفنظر از سطح نانوسلنیوم، قابلیت هضم ماده خشک و NDF توسط میکروارگانیسمهای گوسفند بیشتر از بز بود. صرف نظر از نوع دام، قابلیت هضم ماده خشک و NDF، با افزایش مقدار نانوسلنیوم، افزایش یافت (05/0P<). پتانسیل تولید گاز توسط میکروارگانیسمهای گوسفند در جیره حاوی ۶/۰ میلیگرم نانوسلنیوم بیشترین مقدار بود و برای تمام سطوح بیشتر از بز بود (05/0>P). قابلیت هضم ماده خشک و NDF توسط باکتریهای شکمبه گوسفند بیشتر از بز بود، بلعکس قابلیت هضم این مواد مغذی توسط قارچهای جدا شده از شکمبه بز بیشتر از گوسفند بود. نتیجهگیری نهایی: بنابراین، استفاده از نانوسلنیوم باعث بهبود هضم و تخمیر مواد مغذی توسط کل میکروارگانیسمها و باکتریهای شکمبه گوسفند و بز شد.
https://animalscience.tabrizu.ac.ir/article_7280_61b5d1953d2dc4f39f422553a04a8de3.pdf
باکتریهای شکمبه
قابلیت هضم
قارچهای شکمبه
نانوسلنیوم
per
دانشگاه تبریز
پژوهش های علوم دامی (دانش کشاورزی)
2008-5125
2676-5705
2018-02-20
27
4
201
216
7311
Research Paper
ارزیابی زیستی اقتصادی پرورش جوجههای گوشتی بر اساس نسبتهای مختلف جنسیتی
Bio-economic evaluation of broiler production with different sex ratios
هادی عربی
hadiarabi65@gmail.com
1
یوسف مهماننواز
2
علی نوبخت
anobakht20@yahoo.com
3
گروه علوم دامی دانشگاه آزاد اسلامی واحد مراغه
گروه علوم دامی دانشگاه آزاد اسلامی واحد مراغه
گروه علوم دامی دانشگاه آزاد اسلامی واحد مراغه
زمینۀ مطالعاتی: پرورش جوجههای گوشتی به تفکیک جنسیت یا به نسبتهای مختلف جنسیتی موضوعی است که در تحقیقات مختلف، نتایج متفاوتی دربرداشته است. هدف: این تحقیق به منظور مقایسۀ شاخصهای زیستی اقتصادی پرورش نسبتهای مختلف جنسیتی جوجههای گوشتی از روز یازدهم پرورش انجام گردید. روش کار: آزمایش با استفاده از 180 قطعه جوجه گوشتی سویۀ راس 308 در 5 گروه مختلف نسبت جنسی (گروه 1: 25 درصد نر و 75 درصد ماده؛ گروه 2: 50 درصد نر و 50 درصد ماده؛ گروه 3: 75 درصد نر و 25 درصد ماده؛ گروه 4: 100 درصد ماده و گروه 5: 100 درصد نر) با 3 تکرار و 12 جوجه در هر تکرار در قالب طرح کاملاً تصادفی انجام گردید. نتایج: بر اساس نتایج، خوراک مصرفی فقط در دورۀ رشد (11 تا 24 روزگی) بین گروههای مختلف جنسیتی تفاوت معنیداری داشت (05/0P<) و گروههای 1 و 3 بیشترین مقدار مصرف را نشان دادند. در دورۀ رشد و کل دوره (11 تا 42 روزگی)، گروه حاوی نر خالص، بیشترین افزایش وزن روزانه و بهترین ضریب تبدیل غذایی را داشت (05/0P<). از میان پارامترهای لاشه، فقط بازده لاشه تحت تأثیر تیمارهای آزمایشی قرار گرفت و گروه 3 بیشترین بازده لاشه (06/73%) را دارا بود (05/0P<). شاخص اروپایی جوجههای گوشتی در گروههای 5 و 3 بیشترین مقدار را نسبت به گروههای دیگر نشان داد (05/0P<). سود محاسبه شده در 9 حالت ارزیابی اقتصادی (سه روش تعیین قیمت شامل میانگین قیمت سال 1394، میانگین قیمت بدترین و بهترین دورۀ پرورش دو سال 1393 و 1394) و 3 روش فروش (فروش مرغ زنده، مرغ کشتار شده و به تفکیک قطعات لاشه) با کاهش درصد جوجههای نر در گروههای مورد مطالعه روند نزولی داشت (05/0P<) و کاهش تا 50 درصد نر، تفاوت معنیداری را نشان نداد. نتیجهگیری نهایی: با توجه به نتایج حاصل از مقایسۀ سود روشهای مختلف ارزیابی اقتصادی میتوان پرورش مخلوط را تا زمانی که درصد نرها از 50 درصد پایینتر نباشد، توصیه نمود.
https://animalscience.tabrizu.ac.ir/article_7311_9e43e36c2844d74020f0ddb4166bf792.pdf
ارزیابی زیستی اقتصادی
راس 308
جنسیت
جوجه گوشتی
per
دانشگاه تبریز
پژوهش های علوم دامی (دانش کشاورزی)
2008-5125
2676-5705
2018-02-20
27
4
217
230
7312
Research Paper
اثرات پرتوتابی گاما، الکترون، مایکروویو و مادون قرمز بر هضمپذیری شکمبهای و برونتنی پروتئین کنجاله سویا
The effects ‘of irradiation from gamma, electron beam, microwave and infrared sources on ruminal degradability and in vitro digestibility of soybean meal
پروین شورنگ
pshawrang@nrcam.org
1
سادیه جلیلیان
poultsci@gmail.com
2
فرشید فتاح نیا
f.fatahnia@ilam.ac.ir
3
علی اصغر صادقی
sadeghi_ali@yahoo.com
4
علی اشرف مهرابی
aamehrabi@ilam.ac.ir
5
پژوهشگاه علوم و فنون هستهای، پژوهشکده کشاورزی هسته ای، کرج، ایران
گروه علوم دامی، دانشگاه ایلام، ایلام، ایران
گروه علوم دامی، دانشگاه ایلام، ایلام، ایران
گروه علوم دامی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات تهران، تهران، ایران
گروه علوم دامی، دانشگاه ایلام، ایلام، ایران
زمینه مطالعاتی: پرتوتابی منابع پروتئین گیاهی می تواند کیفیت آن را بهبود بخشد. هدف: این مطالعه بهمنظور مقایسه اثرات پرتوتابی گاما، الکترون، مایکروویو و مادون قرمز برتجزیهپذیری شکمبهای، قابلیت هضم برونتنی و بخشهای مختلف پروتئین کنجاله سویا انجام شد. روش کار: تجزیه پذیری، قابلیت هضم برونتنی و بخشهای مختلف پروتئین بهترتیب با تکنیک کیسه های نایلونی با استفاده از چهار رأس گوسفند نر بالغ دارای فیستولای شکمبه، روش سه مرحلهای و روش پروتئین و کربوهیدرات خالص کرنل اندازهگیری شد. گروههای آزمایشی شامل 1) کنجاله خام بهعنوان شاهد، 2) کنجاله پرتوتابی شده با دز 50 کیلوگری گاما، 3) کنجاله پرتوتابی شده با دز 45 کیلوگری الکترون ، 4) کنجاله پرتوتابی شده با مایکروویو در قدرت 800 وات به مدت 4 دقیقه و 5) کنجاله پرتوتابی شده با مادون قرمز بهمدت 30 ثانیه بود. نتایج: بیشترین بخش سریع تجزیه (a) پروتئین کنجاله سویا در کنجاله خام و کمترین آن در کنجاله پرتوتابی شده با مادون قرمز وجود داشت (05/0>P). بیشترین و کمترین بخش کند تجزیه (b) بهترتیب در کنجاله پرتوتابی شده با مایکروویو و کنجاله خام مشاهده شد. کمترین ثابت نرخ تجزیه (c) متعلق به کنجاله سویای عملآوری شده با روشهای پرتوتابی و بیشترین آن به کنجاله سویای خام تعلق داشت (05/0>P). تجزیهپذیری مؤثر پروتئین خام کنجاله سویا تحت تأثیر روشهای مختلف عملآوری قرار نگرفت (05/0<P). اثر روشهای مختلف عملآوری بر بخشهای B1، B2و B3 پروتئین خام کنجاله سویا معنیدار بود (05/0>P)، ولیکن بر بخشهای A و C اثری نداشت (05/0<P). بیشترین مقدار قابلیت هضم پروتئین کنجاله سویا در تیمارهای پرتوتابی شده و کمترین مقدار آن در کنجاله خام وجود داشت (05/0>P). نتیجه گیری نهایی: در بین عملآوریهای مورد مطالعه، تفاوت زیادی در تجزیه پذیری پروتئین خام دیده نشد ولیکن با توجه به نتایج قابلیت هضم بهنظر میرسد پرتوتابی مادون قرمز و الکترون برای عملآوری کنجاله سویا بهتر عمل میکند.
https://animalscience.tabrizu.ac.ir/article_7312_363f9de82c83e6204130558d6e5cd456.pdf
کنجاله سویا
پرتوتابی
تجزیهپذیری
قابلیت هضم برونتنی
بخشهای مختلف پروتئین